در نشست بررسی «عنصر روایت در آثار کهن‌خوانی» مطرح شد؛

بیهقی درام‌پردازی قهار بود

1402/02/29-11:48

یاسین حجازی گفت: متن بیهقی موسیقی کلام دارد. او با کلامش برای مخاطب تصویر می‌سازد؛ آنچنان که گویی قابل لمس است. در واقع ابوالفضل بیهقی درامنویسی قهار است. 

به گزارش ستاد خبری سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌الملی کتاب تهران، نشست «بررسی عنصر روایت در آثار کهن» با حضور یاسین حجازی، نویسنده و بیهقی‌پژوه، چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت در سالن جوایز کتاب‌های سال جمهوری اسلامی ایران برگزار شد. 

حجازی در این نشست گفت: برای کسانی که تاریخ بیهقی را نمی‌شناسند، باید روایت کلی بیهقی را بازگو کنم. در دوران غزنویان، دیوانی به نام دیوان رسالت بود که سه وزارتخانه داشت: وزارت کشور، وزارت اطلاعات، وزارت امور خارجه که کارمندی داشت به نام بیهقی. بیهقی کارمند بود. همه نامه‌ها که وارد و خارج می‌شد از زیرِ دست بیهقی رد می‌شد. خط و انشاء خوبی داشت و نسخه‌ای از هر آنچه را در دبیرخانه غزنویان می‌گذشت، برای خود نگه می‌داشت.  او از مجموع این نسخه‌ها تاریخ بیهقی را نگاشت. 

وی افزود: عده‌ای می‌گویند، بیهقی تنها روزنگارش را نوشته است. اما تفاوت اینجاست که توصیف بیهقی از یک اتفاق با توصیف ما از همان اتفاق فرق می‌کند. زمانی که توصیف بیهقی را می‌خوانی، در ذهنت تصویرسازی می‌کنی. 

حجازی در ادامه در ارتباط با کتاب‌هایی که به تاریخ بیهقی پرداخته‌اند، گفت: سعید نفیسی دومین مصحح تاریخ بیهقی است. این کتاب در دهه چهل هجری منتشر شده است. او هر آنچه را از تاریخ بیهقی موجود بوده، گردآوری کرده و در دو جلد کتاب به نام «در پیرامون تاریخ بیهقی» به چاپ رسانده است.

وی برای بررسی عنصر روایت در آثار کهن، مولفه‌های روایی کتاب بیهقی را با کتاب تاریخ‌‌نگاری عوفی مقایسه کرد و گفت: در کتاب، محمد عوفی حکایتی در تاریخ ناصری قید می‌کند که در کتاب تاریخ بیهقی هم آمده است. با مقایسه متن عوفی و بیهقی، ویژگی‌های روایی بیهقی را می‌توان استخراج کرد. 

حجازی در ادامه بخشی از این حکایت را که مربوط به «سبکتگین» است، از دو کتاب بیهقی و عوفی خواند. این بیهقی‌پژوه قبل از آغاز خواندن این حکایت تاکید کرد: در خوانش بیهقی لازم نیست لغت‌نامه و استاد شرح‌گشا کنار دستمان باشد تا آن را بفهمیم. در عین گنگ بودن، خواننده آن را می‌فهمد و قصه را درک می‌کند.

وی در ادامه با کشف تفاوت‌های موجود در آثار عوفی و بیهقی، مولفه‌های روایی در آثار کهن  را بیان کرد: بیهقی آنچه را گفته خودش ندیده، بلکه روایت داستان را از شخص دیگری شنیده است؛ یعنی ما مواجهیم با اتفاقی که بیهقی شنیده ‌اما خودش ندیده است. بیهقی درام را بلد است و به درستی می‌داند چگونه ماجرا را برای خواننده کتاب جذاب و قابل شنیدن کند، بی‌آنکه مخاطب آن را دیده باشد. ما در داستان بیهقی، غمگینی سبکتگین را حس می‌کنیم.

حجازی در ادامه گفت: عوفی تاریخ‌نگار است و متن خود را اینگونه آغاز می‌کند: «آورده‌اند در تاریخ ناصری...»، اما بیهقی فقط تاریخ نگار نیست بلکه درام‌پرداز است. آنجا که می‌گوید: «یک آدمی برایم تعریف کرد...» این نوع پرداخت سبب می شود تا خواننده به گونه ای دیگر به آن توجه کند. بیهقی می گوید: «من از مستوفی شنیدم، از کسی که آدم مقبول و با تجربه‌‌ای است...‌‌» برای خواننده این روایت باور‌‌پذیرتر است. کتاب عوفی، به صورت سوم شخص است. در کتاب بیهقی، با اینکه داستان را از کس دیگری شنیده ‌اما با روایت اول شخص بیان می‌‌کند و می‌نویسد: «من بودم آنجا که دیدم...»

وی در بخش دیگری از سخنان خود در مقام مقایسه بین بیهقی و عوفی اشاره کرد: نخستین نکته‌ای که با خواندن کتاب عوفی به ذهن‌‌تان می‌‌رسد، این است که شخصیت‌‌های عوفی حرکت ندارند. شخصیت‌‌های او هر کسی می‌‌توانند باشند. اما در روایت، بیهقی شخصیتی می‌‌سازد که مثل اسب پویا است و در ذهن شما می‌‌تازد. روایتی که عوفی از اسب قصه ارائه می‌‌کند، یک گزارش است. اسبی که بیهقی تعریف می‌‌کند در ذهن مخاطب تصویر دارد و به نوعی زنده است. بیهقی از خودش نمی‌‌سازد. بلکه آنچه را شنیده درعالم درام نوشته است. بیهقی همان داستان عوفی را در اتمسفری متفاوت روایت می‌‌کند؛ اتمسفری که متنش را می‌‌نویسد، درام است. 

حجازی اضافه کرد: عوفی در کتابش می‌‌خواهد بگوید که شخصیتش مذهبی است و به طواف اشاره میکند. اما بیهقی اصلا پیشینه سبکتگین را نمی‌‌گوید. مانند رمان « وداع با اسلحه» ارنست همینگوی، گزیده‌‌ای از شخصیت‌های‌‌ داستان را به شما ارائه نمی‌‌دهد. شما وارد داستان می‌‌شوید، آدم‌‌ها با کنشی که دارند خود را معرفی می‌‌کنند. بیهقی هم همین کار را انجام می‌دهد و روی جنسیت تاکید می‌‌کند. در تاریخ بیهقی، جزئیات برای شناخت شخصیت مهم است. در آثار بیهقی، فعل نداریم. حذف به قرینه معنوی می‌‌شود. این چیره دستی در نحوه است. این چیره دستی در حذف به قرینه معنوی، یعنی تفاوت است میان دو جمله که یکی می‌‌گوید، «من زدم توگوشش» یا «من توی گوش او زدم» در کدام جمله احتمالا قدرت من و ضعف مضروب آشکارتر است. انگار بیهقی جوری می‌‌نویسد که ضعف بچه آهو آشکار‌‌تر است. در «بگرفتمش» اینجا (ش) ‌آمده  که بر آن تاکید می‌‌کند. در واقع ضمیر شین وقتی به فعل متصل می شود، برشدتش می‌افزاید.

حجازی در ادامه مقایسه این دو کتاب، به تفاوت زاویه دید و دوربین می‌‌پردازد و عوفی در کتابش دانای کل است. مثل «ویکتور هوگو» که در رمان «بینوایان» چنین می‌کند. اما بیهقی مبتنی است بردوربینی که  روی دوش سبکتگین است. بیهقی بر زمان تاکید دارد. مبتنی بر دوربین می‌نویسد، اما عوفی به‌گونه‌‌ای می‌‌نویسد که می‌‌خواهد سریع نتیجه‌‌گیری اخلاقی کند. بیهقی ماجرا را جلو می‌‌برد و کمکم به نتیجه‌‌گیری می‌‌رسد. نوع زبان بیهقی آهنگ دراماتیک دارد. با این زبان میشود، موسیقی خلق کرد و می‌‌توان تصویر ایجاد کرد و حس بر‌‌انگیخت. 

سیوچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از ۲۰ اردیبهشت آغاز به‌کار کرده و تا ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ در مصلی امام خمینی (ره) و همزمان به‌صورت مجازی در ketab.ir ادامه دارد.

به ما بپیوندید: