
میعاد هموطنان دورافتاده ...
1402/02/30-17:28
آنچه در غرفه کشور تاجیکستان در سیوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران میبینید، ظاهر امر است، اما آنچه در دل غرفهدارانش میگذرد، باطن و محتوای میهمانی این دروه را آشکارتر میکند.
به گزارش ستاد خبری سیوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، وارد غرفه که میشوی، اولین چیزی که به چشمت میخورد ظروف سفالی رنگارنگی است که روی یک میز چیده شده است. پشت میز، مرد باصفایی را میبینی که گهگاه یک بلبل سفالی و رنگین را به لب گذاشته و با دمیدن در آن، آوایی به شکل صدای سوت ایجاد میکند.
مرد یک کلاه تاجیکی بر سر گذاشته و با حرکت انگشتهایش بر شکافهای دو طرفِ بلبل سفالی، نوایی دلنشین مینوازد. صحبت را که آغاز میکند، مدام با گویش تاجیکی نمکین خود اشعار حکیم نظامی، مولانا یا رودکی را میخواند. فهمیدن همه حرفهایش برایم دشوار است، اما از این همه شعری که بر زبان جاری میکند، حظ میبرم.
میگوید سالهاست آرزو داشته به ایران سفر کند. عاشق ادبیات ایران است و ملت فارس را نظرکرده پروردگار میداند. صدالبته مردم تاجیک را هم جزو ملت فارس میداند و میگوید هیچ ملتی بوعلی سینا ندارد، رودکی ندارد، مثل شاهنامه را هیچ ملتی ندارد. میگوید معرفت این ملت مثل سعدیِ خردپیشه است که سخن او را روی دیوار سازمان ملل متحد نوشتهاند. میگوید جهان دیگر مثل حافظ و مولانا را نمیبیند.
تصویر نوهاش (به قول خودش نواده) روی میزش است. نامش را به خاطر عشقی که به مولانا داشته، جلالالدین گذاشته است. چهار بار مثنوی را کامل خوانده و میگوید جلالالدین رومی، پیر من است. از او میپرسم مولانا متعلق به کدام ملت است؟ میگوید: چه فرقی میکند؟ همه جمع، یک بشر است.
کوزهگر است و در مکتب صنعت بچگانه به کودکان درس کوزهگری میدهد. (در تاجیکستان دو نوع مکتب وجود دارد؛ یکی مکتب عادی و دیگری مکتب صنعت). بلبلهای سفالی را هم خودش ساخته و رنگآمیزی کرده است. چند نفر دیگر وارد غرفه میشوند و از او میخواهند با بلبلش بنوازد تا فیلم بگیرند. «سبحانالله» میگوید و بلبل را بر لب میگذارد.
سمت دیگر غرفه، دو زن پشت یک میز ایستادهاند که روی آن پر از پارچههای گلدوزی، سوزندوزی، زردوزی و قلابدوزی است و همه هم دستدوز. یکی از زنان میگوید این هنر ملی تاجیکستان است.
زنانی حاضر در غرقه تاجیکستان، از اینکه به ایران سفر کردهاند، خوشحالند. میگویند توانستیم هموطنان خود را ببینیم. روی دیوار پشت سرشان تصویری از امامعلی رحمان رئیسجمهور تاجیکستان، در حال دست دادن با ابراهیم رئیسی رئیسجمهور ایران است. کنار تصویر، قفسههایی قرار گرفته که پر است از کتابهایی راجع به فرهنگ تاجیکستان؛ «فرهنگ مردم تاجیک»، «دایرهالمعارف ملی تاجیک»، «تاجیکان در آینه تاریخ، از آریاییها تا سامانیان» و... . کتاب اخیر از نوشتههای رئیس جمهورشان است. در قفسه، کتابهایی مثل «دانشنامه بزرگان فارس و تاجیک» و «گلستان سعدی دوزبانه تاجیک و فارسی» هم دیده میشود.
کتاب «ضربالمثلهای مشهور تاجیکی» از کتابهای جالب این کتابخانه است که با الفبای فارسی نوشته شده است. ضربالمثلهایشان جالب است و بعضیهایشان هم بیشباهت به ضربالمثلهای ما نیست: «نیکی کن و به دریا پرتا»، «ناکرده کار، تُرا به این کار چکار»، «مهمان عزیز است تا سه روز»، «از برف گریخته، به باران دچار شدم»، «تا گوساله گاو شود، جگرها خون شود»، «جگر جگر و دیگر دیگر»، «جنگ اول، خلاص تیر»، «جان نادان در عذاب» و ... .
دو زن ایرانی در حال تماشای غرفه هستند. یکی شش سال در تاجیکستان زندگی کرده و دیگری در دانشگاه، زبان روسی میخواند. میگویند خط و الفبای تاجیکها تحت تاثیر روسیه، الفبای «سیریلیک» است، اما وقتی میخوانیاش، کلمات فارسی هستند. یعنی اگر یک ایرانی تنها الفبای سیریلیک را یاد بگیرد، میتواند بهراحتی خط تاجیکها را بخواند.
روی دیوارهای غرفه، تابلوهایی نصب شده که هر یک تصویر نمادی از این کشور است؛ تابلویی با تصویر «پارک رودکی»، تابلوی «قصر ملت» که قرارگاه رئیس جمهوری در تاجیکستان است. تابلوی «برج سیسالگی تاجیکستان» که در سیسالگی استقلال تاجیکستان افتتاح شده است و در نهایت، تابلویی با تصویر مجسمه شاه اسماعیل سامانی، بنیانگذار دولت سامانیان. تاجیکها احترام زیادی برای شاه اسماعیل سامانی قائلند، چون بعد از استیلای اعراب در خاورمیانه، سامانیان نخستین خاندان پارسیزبان بودند که روی کار آمدند و تاجیکستانیها معتقدند یکی از انگیزههای فردوسی برای نوشتن شاهنامه، حمایت سامانیان از زبان پارسی بوده است؛ کتابی که مرد کوزهگر و خالق سوتهای بلبلی سفالی، معتقد بود مثل آن را هیچ ملتی ندارد...
سیوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که از ۲۰ اردیبهشت در مصلی امام خمینی (ره) و همزمان به صورت مجازی در ketab.ir آغاز شد، امروز (۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲) بهکار خود پایان میدهد.