
ترویج کتابخوانی با جدا کردن خوب از بد اتفاق میافتد
1401/02/28-16:35
باید تمایزی بین کتاب خوب و بد ایجاد کنیم و به مخاطب بگوییم کدام اثر، اثر نازلی است یا کتابسازی است و بدانیم که ترویج کتابخوانی با همین جدا کردن خوب از بد اتفاق میافتد.
اهمیت بعضی موضوعات از دور اصلاً مشخص نیست، باید فاصلهات را با آنها کم کنی و پای حرفهای اهلش بنشینی تا پی به پیچیدگیها و ظرائفش ببری. مثلاً از دور طراحی جلد کتاب چیز خاصی نیست، کمی ذوق و خلاقیت و اندکی بلد بودن نرمافزار و داشتن اطلاعاتی از کتاب میخواهد، یا خبرنگاری کتاب ماجرای خاصی ندارد؛ فکر میکنی هرکس که خبرنگار باشد و کتاب هم زیاد بخواند، خبرنگار کتاب میشود، اما نشستهای «سرای آموزش» سالن «فعالیتهای فرهنگی» در حاشیه نمایشگاه کتاب امسال، این تصورات را به هم میریزد و تو را از نزدیک با پیچیدگی هرکدام از این مقولات روبهرو میکند.
به گزارش ستاد خبری سیوسومین نمایشگاه کتاب تهران، در نشست عصرگاهی کارگاه «خبرنویسی در حوزه کتاب»، احسان رضایی، نویسنده و منتقد ادبی، با مخاطبینش درباره «خبرنگاری کتاب» صحبت کرد.
رضایی با بیان اینکه «درباره عنوان خبرنگاری کتاب، سهلگیری بیش از اندازهای اتفاق افتاده» گفت: در خبرگزاریها بسیار شاهد این صحنه بودهام که کسانی که در سرویسهای دیگر موفق نبودهاند را به سرویس ادبیات میفرستند. شاید چون فکر میکنند، هرکس سواد خواندن دارد، میتواند کتاب بخواند در حالی که خود کتاب خواندن کار دشواری است و حتی کسی مثل من هم که سالهاست در این عرصه هستم، باید برای کتاب خواندن وقت و تمرکز بهخصوصی بگذارم، چه برسد به خبرنگار کتاب بودن. طبق آمارهای خانه کتاب در سالهای 98 و 99، ما سالی حدود 60 هزار عنوان کتاب چاپ اولی داریم؛ خبرنگار کتاب باید درباره این 60 هزار عنوان معلوماتی داشته باشد و حداقل 60 عنوان خوبش را بتواند معرفی کند و مسائل مربوط به آنها را پیگیری کند.
او درباره اثرات منفی تخصصی ندانستن خبرنگاری کتاب بیان کرد: وقتی این کار را تخصصی نمیدانند، معمولاً اتفاقی که میافتد، این است که خبرنگاران این حوزه مسائل این حوزه را نمیدانند. مثلاً نمیدانند که ما در مرحله توزیع و تبلیغ کتاب کاری با عنوان تجاریسازی کتاب داریم.
رضایی تجاریسازی کتاب را اینطور توضیح داد: مثلاً رضا امیرخانی آثار بسیار پرفروشی دارد، مثل کتاب «من او». «من او» شخصیتهای ویژهای مثل «علی فتاح» و «کریم» و «مهتاب» و «مریم» دارد، آیا ما توانستهایم اینها را تبدیل به چهرههای آشنایی بکنیم که دربارهشان انیمیشن و فیلم کوتاه وجود داشته باشد یا جملاتی از این شخصیتها در جاهای مختلف چاپ شده باشد؟ یا کتاب «روی ماه خداوند را ببوس» مصطفی مستور جزو موفقترین آثار دهه نود است، تیراژ ششرقمی دارد و بیش از پنجاه بار تجدید چاپ شده است، ولی خارج از دنیای کتابخوانان کسی این اثر و این نویسنده را نمیشناسد، در حالی که میشود از آن فیلم ساخت یا بعضی جملاتش روی تیشرتها و... چاپ بشوند.
این نویسنده ادامه داد: ادبیات داستانی ما ادبیاتی قوی است. در دو دوره آخر جایزه «هانس کریستین آندرسن»، آقای فرهاد حسنزاده یکی از پنج کاندیدای نهایی و اصلی بود، با اینکه داورهای هر دوره با دوره قبل متفاوتند. به نظر من تنها دلیلی که جایزه را نمیبرد، به خاطر این است که در ایران تبدیلهای مکرر از داستانهای ایشان به محصولات فرهنگی دیگر را نداریم. این معضل بزرگ فرهنگی ماست که این آثار از سطح ناشرین و کتابخوانها بیرون نمیرود. چند مورد معدودی که اتفاق افتاده مثل «قصههای مجید»،«بیست زخم کاری» و «شکرستان» نشان میدهد که اگر بخواهیم، این کار را به خوبی میتوانیم، انجام بدهیم. مثلاً بعد از ساخت سریال «قصههای مجید» این کتاب در سی کشور دنیا ترجمه شد. پس ما اینجا یک مساله داریم و راهحلش هم قبلاً تجربه شده و موفق بوده. کسی که باید مطالبه این اتفاق را بکند خبرنگار کتاب است، ولی شما جستجو کنید تا ببینید در یک سال گذشته در سرویسهای ادبیات خبرگزاریها یک گزارش در این مورد کار نشده است چون خبرنگاران ما مسائل اصلی حوزه نشر را نمیدانند و فقط به مسائل روزمره نشر میپردازند.
او با اشاره به موفقیت کتاب «هریپاتر» دلیل این موفقیت را رعایت نکات چرخه انتشار کتاب دانست و گفت: هریپاتر به طور مداوم رکوردهای فروش را جابجا میکند، مجله «فوربس» هرسال پردرآمدترین نویسندگان را فهرست میکند و «جی.کی.رولینگ» هرسال جزو سه نفر اول این فهرست است؛ چون مراحل نشر کتاب به طور کامل توسط نویسنده و ناشر رعایت میشود، اما نویسندههای ما اصرار دارند روشنفکر به نظر برسند، در حالی که نویسنده باید به ناشر کتابش، طرح جلد، کاغذ کتاب، تبلیغات و...حساس باشد. خبرنگار کتاب هم باید از نویسندهها بپرسد چرا این کار را نمیکنند، نه اینکه فقط بپرسد چه کتاب جدیدی در دست انتشار دارید. وظیفه خبرنگار کتاب کمک به ارتقای صنعت نشر است.
رضایی در بخش دوم صحبتهایش درباره «مرورنویسی» هم توضیحاتی ارائه داد: خبرنگار کتاب علاوه بر قالبهای عمومی خبر، دو قالب اختصاصی هم دارد: نقد کتاب و مرور کتاب، این دو بسیار با هم متفاوتند. نقد کتاب، کاری تخصصی است که به یک موضوع از موضوعات کتاب میپردازد و باید در نشریات تخصصی منتشر شود، مرور کتاب عمومی است. مرورنویسی یک کار خاص است و به قول «بری هوپر» در کتاب «چگونه مرور کتاب بنویسیم؟» مرور کتاب به دو سوال «در این کتاب چه خبر است؟» و «این کتاب به درد چه کسانی میخورد؟» جواب میدهد. معمولاً مرورهای کتاب در رسانههای ما اگر پاسخ سوال اول را هم داشته باشد، دومی را ندارد. من نوزده سال است خبرنگار کتاب هستم و جز کسانی که با من کار کردهاند و از آنها بارها و بارها خواستهام جواب این سوال را بنویسند، کس دیگری را ندیدهام، بنویسد. همه کتابها به درد همه آدمها نمیخورد. داستان که عمومیترین قالب است، ردهبندی دارد، چه برسد به قالبهای دیگر. مثلاً داستان ژانر وحشت کودک برای است که ترسهای بیجای کودکان را از بین ببرد، در حالی که داستان ژانر وحشت بزرگسال کاملاً قصد ترساندن دارد.
این نویسنده که امسال با کتاب تازه «آداب کتابخواری»در نمایشگاه کتاب حاضر شده است، درباره آسیبهای حوزه خبرنگاری کتاب گفت: در سالهای اخیر خبرنگارهای کتاب تبدیل به روابط عمومی انتشاراتهای مختلف شدهاند. این اتفاق اشکالی ندارد، ولی یادمان باشد وقتی روابط عمومی شدیم، دیگر نمیتوانیم خبرنگار باقی بمانیم. خبرنگاری یک کار نقادانه است که در آن باید درباره خوب و بد کتابها و انتشاراتها بنویسیم. معروفترین خبرنگار کتاب دنیا در دهه اخیر، خانم «میچیکو کاکوتانی»، دبیر بخش کتاب «نیویورکتایمز»است که معروف به این بوده که «دود از نوشتههایش بلند میشود» یعنی نقد مثبتش بر یک کتاب، فروش آن کتاب را بسیار بالا و نقد منفیاش بسیار پایین میبرده است. نقد منفی او بر یک کتاب چنان موجب شکست تجاری آن کتاب شد که نویسنده آن تحت درمانی روانی قرار گرفت. این خانم به ندرت در میهمانیهای ناشرین حاضر میشد، برای اینکه بتواند آزادانه درباره کتابها نقد بنویسد.
شاید کسی بگوید خود خبرگزاریها هم سوگیری دارند و خبرنگار آزادی کامل ندارد، بازار نشر در کشور ما بسیار متنوع و وسیع است و خبرنگار کتاب میتواند در محدوده تعیینشده از سوی خبرگزاری کارش را دقیق و صحیح انجام دهد.
رضایی در پاسخ به سوالی درباره معیار معرفی کتاب به مخاطبین گفت: برای اصل معرفی معیار خاصی نداریم. مهم این است که در آن معرفی چه چیزی درباره کتاب بنویسیم. در بازار نشر ما کتاب خیلی زیاد است و ما هیچوقت نمیتوانیم همه آن را بخوانیم، پس باید هر کتابی که به نحوی به دستمان میرسد را معرفی کنیم، حتی اگر ضعیف است هم معرفی کنیم، اما درباره ضعفش بنویسیم. اصلاً اشکالی ندارد کسی با کتابهای زرد هم مطالعه را شروع کند، اشکالی هم ندارد، ما این کتابها را معرفی کنیم، فقط باید تمایزی بین کتاب خوب و بد ایجاد کنیم و به مخاطب بگوییم کدام اثر، اثر نازلی است یا کتابسازی است و بدانیم که ترویج کتابخوانی با همین جدا کردن خوب از بد اتفاق میافتد.
سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از بیستویکم تا سیویکم اردیبهشتماه ۱۴۰۱ در دو بخش حضوری در مصلای امام خمینی(ره) و مجازی در سامانه ketab.ir برگزار میشود.