محمدرضا بايرامي در نشست نقد رمانش:

«گرگ‌ها از برف نمي‌ترسند» را با تمام وجود نوشتم

1389/02/21-08:30

محمدرضا بايرامي در نشست نقد و بررسي كتاب «گرگ‌ها از برف نمي‌ترسند» گفت: «واقعيت اين است كه با تمام وجود اين اثر را نوشتم چراكه شخصيت‌هاي داستان برايم ملموس بودند.» در اين نشست گروهي از نوجوانان و سيد علي كاشفي خوانسازي،منقتد، حضور داشتند.

به گزارش ستاد خبري سراي اهل قلم، نشست بررسي رمان نوجوان «گرگ‌ها از برف نمي‌ترسند» نوشته محمدرضا بايرامي صبح روز(21 ارديبهشت) با حضور نوجواناني كه از پيش اين اثر را خوانده بودند و سيد علي كاشفي خوانساري نويسنده و منتقد، در سراي اهل قلم كودك و نوجوان نمايشگاه كتاب تهران برگزار شد.
بايرامي در ابتداي اين نشست خلاصه‌‌اي از داستان رمان را براي حاضران تعريف كرد و گفت: اين داستان درباره زلزله است؛ اتفاقي كه هر چند سال يك‌بار در ايران روي مي دهد و از جمله‌ آن مي‌توان به زلزله اردبيل، رودبار و بم اشاره كرد.
وي تصريح كرد: اگرچه داستان گرگ‌ها از برف نمي‌ترسند واقعي نيست اما در نگارش آن از خاطرات كساني كه از نزديك در زلزله‌ها حضور داشتند، استفاده كرده‌ام.
در ادامه اين نشست، بايرامي در پاسخ به يكي از نوجوانان حاضركه از او درباره پايان داستان سوال كرد و انتقادي به باز بودن پايان اثر داشت گفت: احساسم اين است كه نمي‌توانستم طور ديگري داستان را تمام كنم و اصولا مي‌توان گفت اين داستان پاياني نداشت و با پايان داستان، داستاني ديگر آغاز مي‌شود.
اين رمان نويس نوجوانان، درباره زبان استفاده شده در نگارش اثر نيز گفت: هميشه از زبان ساده براي نگارش داستان استفاده مي‌كنم و اصرار به استفاده از زبان روان دارم؛ اين اصرار تنها براي نگارش كتاب براي نوجوانان نيست و حتي زماني كه داستان بزرگسال مي‌نويسم هم به استفاده از اين زبان اعتقاد خاصي دارم.
يكي ديگر از نوجوانان حاضر در نشست نيز به دو فونت بودن اثر اشاره كرد كه بايرامي در اين باره گفت:« در اين رمان تاكيد خاصي بر سرنوشت و تقدير الهي دارم و با استفاده از دو فونت روشن و تيره تلاش داشتم به نوعي آينده را پيش بكشم .»
در اين نشست كه با 30 دقيقه تاخيرآغاز شد،از بايرامي درباره انتخاب اين اسم براي رمان نيز سوال شد كه او اينگونه پاسخ داد:« در داستان اين رمان، نوعي افسانه سازي داشتم ، افسانه‌اي كه در ميان مردم كوهستان‌هاي آذربايجان شرقي وجود ندارد؛ بر اين اساس هم عنوان نخست رمان «و زمين آرام مي‌گيرد» بود كه با نظر ناشر و برخي از نويسندگان عنوان اثر تغيير كرد.»
كاشفي خوانساري، منتقد حاضر در اين نشست هم با بيان اينكه داستان‌هاي بايرامي از حدود 20 سال پيش در كشور منتشر مي‌شوند، گفت: با وجود تعدد كارهاي خوب آقاي بايرامي، معتقدم موفق‌ترين آثار اين نويسنده آثاري اند كه در فضاهاي بومي و روستايي مي‌گذرند.
وي تصريح كرد: بايرامي حداقل چهار كتاب مهم دارد كه با استفاده از عناصر بومي و روستايي ايران شكل گرفته و با وجود اينكه گرگ‌ها از برق نمي‌ترسند موفق به دريافت جايزه كتاب سال شد، اما معتقدم آثار ديگر بايرامي قوي‌ترند.
وي با تاكيد بر آشنايي بايرامي با مناطق بومي ايران و ارتباط عاطفي‌اش با اين مناطق، افزود: ما داستان نويس خوب زياد داريم اما كساني كه چون بايرامي بتوانند شخصيت‌هايي خلق كنند كه در چند اثر از آن‌ها استفاده شود، كم اند و مي‌توان گفت شخصيت‌سازي از ويژگي‌هاي مهم محمدرضا بايرامي است.
وي افزود: معتقدم حجم اين اثر مي‌توانست كمتر باشد و شايد مشاوره‌هاي خوبي درباره اين اثر به ويژه براي طرح روي جلد آن به بايرامي داده نشده بود.
اين نويسنده و روزنامه نگار اضافه كرد: برخلاف برخي كارشناسان كه معتقدند نوجوانان شهري امروز نمي‌توانند با فضاهاي بومي و روستايي ارتباط برقرار كنند، اعتقاد دارم نوجوانان امروز به خوبي اين فضاها را درك مي‌كنند.

به ما بپیوندید: